راوی داستان به محمل زدن سر حضرت زینب(س) که دست آویز قمه زنی نیز شده است. فردی است به نام مسلم جصاص.
او ماجرا را این گونه نفل می کند:
دیدم که اسرای عاشورا در کجاوه بودند. وقتی یزیدیان سر بریده امام حسین(ع) را بالای نیزه بردند.
حضرت زینب (س) با مشاهده این صحنه و از فرط ناراحتی سر خود را به چوبه محمل کوبید و خون از زیر مقنعه ایشان جاری شد.
بررسی داستان:
اولا این داستان از نظر سند به شدت ضعیف است این مطلب برگرفته از کتاب نورالعین فی مشهد الحسین(ع) که نویسنده ان مشخص نیست.
و تنها برخی آن را به ابراهیم ابن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده اند که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود.
مرحوم شیخ عباس قمی صاحب منتهی الامال در این زمینه می نویسد نسبت سر شکستن به حضرت زینب(س) بعید است.
چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است.
وی سپس با استناد به کتابهای معتبر تاریخی اثبات می کند که اسرای کربلا را بر ناقه های عریان و و بی جهاز نشانده بودند و اصلا محمل در کار نبود تا ان حضرت سرش را به آن بکوبد. (1)
شیخ عباس قمی اضافه می کند : این روایت را گرچه علامه مجلسی نقل کرده، ولی مأخذ آن، دو کتابِ غیرِ معتبرِ منتخب طریحی و نورالعین است
ثانیا این گونه رفتار ها مورد نهی حضرات معصومین است.(1)
بخصوص امام حسین(ع) مصیبت دیدگان کربلا را از چنین اعمالی نهی کرده بودند.
امام حسین(ع) خواهرشان را قسم و حتی تذکر داده بودند که مبادا شیطان صبر از کفت برباید. (2)
با این فرض چگونه ممکن است حضرت زینب(س) اقدام به شکستن سر خود کند ؟!
ایشان که از اولیاء خاص الهی هستند و ممکن نیست بر خلاف تذکر امام خویش عملی را مرتکب شده باشند.
پی نوشت :
1.شیخ عباس قمی، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ناشر: دلیل، مکان نشر: قم،سال چاپ: 1379 ش، نوبت چاپ اول، ج2، ص938
2. علامة المجلسی، بحار الأنوار، بیروت - لبنان، ناشر دار إحیاء التراث العربی سال چاپ 1403 - 1983 م، ج45، ص2
توضیحات کامل تر برای روشنگری بیشتر :
ما برای روشن شدن بحث و توضیح بیشتر مجبوریم که ابتدا اصل خبر را نقل کرده و سپس آنرا بررسی کنیم:
خبری از شخصی به نام «مسلم جصاص» (گچکار) نقل میکنند که خلاصهی آن چنین است:
من از طرف ابنزیاد اجیر شده بودم که دار الامارهی کوفه [و یا به قولی دروازهی شهر] را تعمیر و گچکاری کنم. مشغول کار بودم که هیاهویی در شهر بلند شد. دست از کار شستم و به سوی هیاهو و ازدحام مردم رفتم. دیدم سرها را بر سر نیزهها کردهاند و همراه با اسرا که در چهل کجاوه بودند، وارد شهر میکنند. زینب دختر علی علیهالسلام خطبه میخواند و مردم کوفه را به باد ملامت گرفته بود که ناگهان سر حسین علیهالسلام را بالای نیزه کرده، جلوی کجاوهی زینب آوردند. زینب چون چشمش به سر بریدهی برادر افتاد و دید که باد موی محاسن برادرش را گاه به سمت راست و گاه به سمت چپ میبرد، از شدت تأثر و ناراحتی سرش را به چوب محمل کوبید؛ چنانکه خون از زیر مقنعهاش جاری شد و با چشمان گریان رو به سر برادرش کرد و این شعرها را خواند:
یا هلالا! لما استتم کمالا
غاله خسفه فأبدا غروبا
ما توهمت یا شقیق فؤادی
کان هذا مقدرا مکتوبا
یا اخی فاطم الصغیره کلم
ها فقد کاد قلبها ان یذوبا
یا اخی قلبک الشقیق علینا
ما له قد قسی و صار صلیبا... (ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر، ج 6، جزء سوم، ص 54 به بعد)
محدث متقی، صاحب مفاتیح الجنان، مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) در مورد این خبر مینویسد:
مؤلف میگوید: که ذکر محامل و هودج در غیر خبر «مسلم جصاص» نیست و این خبر را گرچه علامه مجلسی نقل فرموده، لکن مأخذ نقل آن منتخب طریحی و کتاب نور العین است که حال هر دو کتاب برای اهل فن حدیث، مخفی نیست، و نسبت شکستن سر به جناب زینب، سلام الله علیها، و اشعار معروفه نیز بعید است از آن مخدره که عقیلهی هاشمیین و عالمهی غیر معلمه و رضیعهی ثدی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است. (منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 753، قم، انتشارات هجرت، چاپ اول).
محدث قمی(ره) سپس با استناد به کتابهای معتبر مینویسد که اصلا محامل یا هودجی در کار نبود تا حضرت زینب علیهاالسلام سرش را به آن بکوبد. ( همان و زندگانی امام حسین، شیخ عباس قمی، ص 164)
با توجه به مطالبی که ذکر شد به چند دلیل این خبر ساختگی است:
1- سند ندارد و به عبارت دیگر سلسلهی راویان آن در جایی ذکر نشده است.
2- ابراهیم بن محمّد نیشابوری اسفراینی - تنها مرجع و راوی این گزارش - نیز پیرو مذهب شافعی (یا اشعری) بوده و در وثاقت گزارش وی تردید جدّی وجود دارد.
3- منابع اولیه و کتابهای معتبر هیچ گاه آن را گزارش نکردهاند.
4- قدیمی ترین منبعی که این مطلب در آن نقل شده کتاب نور العین است، که کتاب معتبری نمی باشد. کتب دیگر هم همه متاسفانه بدون تحقیق از او گرفته اند مانند شیخ طریحی صاحب منتخب و علامه مجلسی در بحار الانوار.
5- شعر معروفی که در متن این گزارش آمده است، حاوی مصرعی است که میگوید: «یا اخی فاطم الصغیره کَلمها» (ای برادر با من حرف نمیزنی، نزن؛ لااقل با دختر صغیرهی خود فاطمه سخن بگو!) چگونه این سخن میتواند صحیح باشد، در حالی که بنا به تصریح همهی تاریخ نویسان و پژوهشگران اسلامی، فاطمه بنت الحسین علیهالسلام، که فاطمهی کبری هم خوانده میشود، آن روز، زن بزرگ و شوهرداری بود که با شوهرش حسن مثنی همراه پدرش از مدینه خارج شده بودند و شوهرش حسن بن حسن علیهالسلام معروف به حسن مثنی در روز عاشورا پس از آنکه زخمهای فراوان برداشته بود، از مرگ نجات یافت. (اعلام النساء المومنات، محمد حسون و ام علی مشکور، ص 510) و دختر دیگری برای امام حسین علیهالسلام که فاطمه نام داشته باشد و در کاروان اسرای کربلا باشد، نام برده نشده است و آن که در میان روضه خوانان به نام فاطمهی صغری معروف است، به قول خود روضه خوانان به علت بیماری در مدینه مانده بود و در حماسهی عاشورا شرکت نداشت. بانوی بزرگوار دیگری که فاطمه نام داشت، فاطمه بنت الامام الحسن علیهالسلام بود که همسر امام سجاد علیهالسلام و مادر امام باقر علیهالسلام است و همراه شوهر و فرزندش، امام محمد باقر علیهالسلام، در حماسهی عاشورا حضور داشت (همان، ص 498 به نقل از کافی) ؛ اما پرواضح است که صفت «صغیره» که در متن خبر جصاص و در ضمن شعر منسوب به زینب علیهاالسلام آمده است، هرگز در حق وی صدق نمیکند.
به نظر میرسد که احتمال دارد برای فرار از این اشکال بعضی در متن شعر دست ببرند و به جای کلمهی «فاطم الصغیره»، «هذه الصغیره» بگذارند و شعر را به صورت «یا اخی هذه الصغیره کلمها» بخوانند، یا بنویسند؛ اما با مراجعه به بحارالانوار، ج 45، ص 115 و ناسخ التواریخ جلد ویژهی امام حسین علیهالسلام، ص 55 و کتابهای دیگری که این خبر ساختگی را آوردهاند، معلوم شد که در هیچ یک، این کلمه عوض نشده است؛ هر چند گمان نمیرود که قواعد ادبیات عرب یا وزن شعر این اجازه را بدهد.
6- در بیت بعدی نیز، جعل کنندهی خبر، امام حسین علیهالسلام را به سنگدلی و قساوت قلب متهم کرده است که با تمسک به صنایع ادبی، مانند تجاهل عارف، هم نمیشود درستش کرد!
7- با توجه به شأن و شخصیت عقیلهی بنیهاشم که در رضا و تسلیم به خداوند متعال و در صبر و بردباری و خویشتن داری بینظیر است، با قاطعیت و بدون اندک تردیدی باید گفت: آن زینب کبرایی که متون معتبر اسلامی او را توصیف و تکریم میکنند، از زمین تا آسمان با این زینب که این خبر ساختگی میگوید، فاصله دارد.
این خبر بیمدرک و بیسند میگوید: زینب از شدت تأثر در میان مردم و دشمنان از خود بیخود شد و چنان سر بر چوب کجاوه کوبید که خون سرش در برابر چشم دشمنان و نامحرمان جاری شد! اما تاریخ میگوید: زینب کبری آنگاه که پیکر پاره پارهی برادرش را در گودال قتلگاه دید، دستانش را به سوی آسمان گرفت و گفت: الهی تقبل منا هذا القربان(مقتل الحسین مقرم، ص 307) خدایا این قربانی را از ما بپذیر!
مسلم جصاص، مزدور ابنزیاد، میگوید: «زینب از شدت ناراحتی نتوانست خویشتن داری کند تا سرش را شکافت.» اما امام زین العابدین علیهالسلام میفرماید: انت بحمد الله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه.( اعلام النساء المومنات، ص 381؛ سفینه البحار،محدث قمی، ج1،ص 558). عمه جان، شکر و سپاس خاص خداست که تو آبشار الهام و مشرق اشراقی؛ تو بزرگتر از آنی که نیاز به معلم یا مربی داشته باشی.
و ابنعباس، شاگرد ممتاز علی علیهالسلام و مفسر بزرگ قرآن، معروف به «حبر الامه» (دانشمند امت) هر گاه که میخواست حدیثی را از زینب کبری روایت کند، میگفت: «حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیهالسلام» (مقاتل الطالبین، ص 89) «فرزانهی ما، زینب دختر علی علیهالسلام برای ما چنین روایت کرد.» و دانشمندان بزرگ شیعه مثل محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث در حق زینب علیهاالسلام میگویند: «حالات و مقامات ویژهای که زینب در عالم عرفان داشت، نزدیک به مقامات امامت بود.» (تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، محمد صحتی سردرودی، انتشارات امیرکبیر، ص 210 به بعد)
و تاریخ میگوید: عقیلهی عاشورا چنان در کوفه و شام، رسا و باصلابت سخن گفت که یزید و یزیدیان را رسوای تاریخ ساخت و چنان با تیغ کلام و سنان سخن به مردان بیوفا و عهد شکن کوفه و عراق تاخت که آنان را وادار به گریه ساخت.
کلامش سنگها را نرم میکرد
دل افسردگان را گرم میکرد
زنی در پیش مردم خطبه میخواند
که مرد از مردی خود شرم میکرد
محدث قمی مینویسد: حضرت زینب سلام الله علیها آن چنان یزید و ابنزیاد را به باد توبیخ و ملامت گرفت که بدون واهمه و ترس ابنزیاد را با نام مادر بدکارهاش (یا ابنمرجانه) و یزید را به اسم مادر خونخوار و معروفهاش (یا ابن آکله الاکباد) خواند (سفینه البحار، ج 1،ص 558) و هر دو را که در اوج قدرت و غرور به تخت تکبر و استکبار تکیه زده بودند و بر قدرت پوشالی خود میبالیدند، خوار و ذلیل ساخت.
پس روشن شد که این روایت جعلی است و شان حضرت زینب اجل از این امور است.
منابع
مبارزه با تحریفات ادامه دارد ...
با سلام
اکثر آقایون مراجع تقلید در رساله هاشون قمه زنی رو حرام نکردند البته شاید اجرای این کار رو در سطع عمومی جامعه برا جلوگیری از سو استفاده حرام کرده باشند اما اجرای اونو در منزل یا مکانهایی به دور از فضای عمومی را جایز می دانند و استنادشون به همین واقعه زدن سر حضرت زینب به محمل بوده
لطفا در این خصوص بنده را راهنمائی فرمائید